دخترشیشه ای


درامتداد تاریکی

 

من که هميشه صورتم را با سيلي سرخ نگه داشته ام تا کسي از راز زندگي ام سر در نياورد حالا سرگردان شده ام و نمي دانم چه کار کنم.پدر ۶۶ ساله در دايره اجتماعي کلانتري سناباد مشهد افزود: هر چه مي کشم از ندانم کاري هاي همسرم است. من بازنشسته هستم و پسرم چند سال قبل ازدواج کرده است......

 اما دختر کوچکم که الان ۱۹ سال دارد با کارهايش عذابم مي دهد و آن قدر اذيتم کرده است که دوست دارم سر به بيابان بگذارم.راستش را بخواهيد همسرم که آزادي هاي زيادي براي دخترم قائل است از مدتي قبل مجبورم کرد براي اين بچه يک خودرو بخرم. او پول بي حساب و کتاب نيز در اختيار شيرين مي گذاشت و تا مي خواستم حرفي بزنم مي گفت: مگر دختر من از دخترخاله هايش کمتر است که... .متأسفانه منشاء همه اين رفتارهاي غلط تربيتي چشم و هم چشمي بود و آبرويم را سوزاند و خاکستر کرد. پدر دل شکسته آهي کشيد و افزود: من که از رفت و آمدهاي وقت و بي وقت دخترم به تنگ آمده بودم از مدتي قبل او را به طور نامحسوس تحت کنترل قرار دادم و متوجه شدم پاره تنم به مواد مخدر صنعتي اعتياد پيدا کرده است.اين واقعيت تلخ نگراني عجيبي در من به وجود آورده بود و دنبال فرصتي مي گشتم تا با شيرين دو کلمه حرف حساب بزنم. تا اين که چند شب قبل، ساعت يک بامداد دخترم با سر و وضعي پريشان از بيرون آمد. شيرين در پاسخ به اين سوال که چرا اين قدر دير به خانه آمده اي و اصلا معلوم هست چه کار مي کني؟ داد و فرياد راه انداخت و گفت: به کسي مربوط نيست. او که حالت طبيعي نداشت و دچار توهم شده بود با اين تصور که من مأمور هستم و مي خواهم دستگيرش کنم ناگهان شيشه پنجره را شکست و با تيزي شيشه اقدام به خودزني کرد.شيرين با لباس هايي آغشته به خون از خانه بيرون رفت و الان ۴۸ ساعت است که هيچ خبري از او ندارم. به هر کجا که عقلم مي رسيد زنگ زدم و سراغش را گرفتم ولي هيچ فايده اي نداشت و مي ترسم بلايي به سر دخترم آمده باشد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:,ساعت 10:20 توسط بیتا| |


Power By: LoxBlog.Com